هوای الوده

درودی دوبارهخوب جریان مهاجرت ما به آلمان هم در نهایت انجام شد. من بعد از خواندن زبان آلمانی از بهمن 1396 و جریان های پیش آمده در مورد اینکه اول قرار بود وکیل برای من کار پیدا کند که متاسفانه خیلی ضعیف تر از اونی بود که بتونه این کار را انجام بده و تبدیل آن به دانشجویی و سپس به جستجوی کار خلاصه خودم آستین بالا زدم و بعد از زبان و برخودش به کرونا مصاحبه های زیادی با شرکت های آلمانی انجام دادم که در نهایت در تعطیلات نوروز 1401 در همدان مصاحبه من با یک شرکت مشاور آلمانی به بار نشست و مراحل بعدی که میشد قرارداد و ویزا انجام شد و در نهایت در تاریخ 14 تیر 1401 ساعت 11.40 به مقصد قطر و سپس به مقصد برلین پرواز کردیم. روز های آخر بسیار فشار روحی بالایی را همه تحمل کردیم چون هم خود مهاجرت داری سختی های خودش است و موضوع دوری که شاید وقت هایی به پشیمانی هم می کشوند ما رو. خلاصه به یاری خدا آمدیم. خانه را هم به کمک شرکت اجاره کرده بودیم و مستقر شدیم. بعد از شنبه و یک شنبه من روز دوشنبه 18 جولای به محل کارم رفتم و با معرفی به بقیه کار را شروع کردم. الان هم که کم کم داریم راه و چاه را یاد میگیریم تا به امید خدا مسیر را ادامه بدیم. بچه ها هم فعلا خوشحالن تا مدرسه شروع بشه ببینیم این فاز چطوری پیش میره.تا نوشته بعدیبدرو هوای الوده...

درود بر دوستان.چند روزیه که مدرسه بچه ها شروع شده و فعلا خیلی خوشحال هستند. چون این مدت یک ماه که مدرسه نمی رفتند خونه حوصلشون سر می رفت. فرهام که مدرسه نزدیک خونه ثبت نام شد و از دوشنبه پیش می ره کلاس ویلکومن. رهام هم ثبت نامش انجام شد و همون روز دوشنبه رفت که تعیین سطح شد. فعلا هم اعلام کردند که از دوشنبه دیگه کلاس رهام شروع میشه و خودشم ناراحته که دیرتر باید مدرسه بره. نگران موضوع مدرسه بچه های بودیم که خدا رو شکر حل شد.منم که روزها سر کار میرم و همسر هم فعلا فرهام را مدرسه می بره و بر میگردونه. من دو تا پروژه را بستم و هفته بعد قراره که پروژه بعدی من شروع بشه. همدان که تو بی آبی بی سابقه ای گیر افتاده و از دست هیچ کسی هیچ کاری بر نمیاد. راستی چون گواهینامه من شش ماه اعتبار داره من تو یه آژانس کرایه ثبت نام کردم و گاهی ماشین بر می داریم و یه دوری میزنیم. خوبیش اینه که ماشین های جور و واجور را می تونیم تست گنیم. خوب تا نوشته بعدی بدرود هوای الوده...